مهمترین ویژگی عصر حاضر تغییر است و در جهان امروزی هیچ چیز پایدار نیست جز تغییر. رشد فزاینده استفاده از دنیای مجازی در فرآیندهای کسب و کار، استفاده از هوش مصنوعی برای شبیهسازی آینده، کوتاه شدن چرخه عمر محصولات، افزایش آگاهی مشتریان و پیچیدگی نیازهای آنها تنها بخشی از این تغییرات هستند. این تغییرات در عرصه خدمات مالی نیز همانند سایر بخشهای خدمات و صنایع آثار خود را گذاشته است و صنعت بیمه نیز دیر یازود باید این تغییرات و تحولات بزرگ را بپذیرد. از اینرو کارشناسان بیمه معتقدند که رنسانی یا دوران تغییر صنعت بیمه فرا رسیده و تلفیق تکنولوژی و بیمه (insurtech) باعث شد، صاحبنظران این حوزه با چالشهایی روبرو شوند، که نقد و بررسی چالشهای پیش رو میتواند نقش مهمی در پیشرفت و حل مسائل مطرح شده داشته باشد،از دو منظر چالشهای پیش رو مطرح میشود:
۱) جلب و مشارکت مشتری به وسیله ایجاد تغییرات در طرح سوال توسط نمایندگان و کارگزاران افزایش مییابد
در اقتصاد مدرن و رو به پیشرفت امروزه، مصرف کنندگان انتظار دارند که کالاها و خدمات در زمان مناسب و آسان در دسترس باشد.
برای خریداران بیمه کپی فرمهای بیمه و کامل کردن مدارک بهصورت حضوری تجربهای غالبا سخت و گیج کننده است، ارسال و تسویه بیمهنامه به وسیله فکس هم خیلی شرایط را برای مشتری بهتر نمیکند. با این وجود میتوان گفت صنعت بیمه یکی از صنایعی است که پایینترین سطح رضایت مشتری را نسبت به باقی صنایع دارد.
با توجه به نکته بالا بسیاری از استارتاپها روی بهبود ساختار کنترل خسارت و توزیع موجودی، ارائه توصیههایی برای افزایش فروش بیمهنامهها، ارائه پلتفرمی برای فروش و صدور آنی بیمه نامهها تمرکز کردند. و به این نتیجه رسیدند که بهتر است هر امکانی که از طریق پرکردن فرمهای مختلف و ارائه کپی مدارک و تماسهای مکرر برای حضور مشتری، میتواند برای صدور بیمه نامه ها در اختیار آژانسها قرار بگیرد تبدیل به ارائه خدماتی به صورت آنلاین شود.
سوالی که در این میان مطرح است، این است که آیا تغییراتی که در نحوه ارائه خدمات به مشتریان از طرف هوش مصنوعی ایجاد میشود مانند دیجیتالسازی و اتوماسیون و پیشرفت در ارائه خدمات الکترونیکی به مشتریان و بهبود وضعیت مشاوره، تهدیدی برای کارگزاران یا نمایندگان است، یا فرصتی است برای جلب رضایت مشتری و خدمات رسانی بیشتر ؟
۲) وجود موانع نظارتی بسیار
موانع قانونی در هر مرحله از پیادهسازی زنجیره ارزش فراوان هستند. هنگامیکه هوش مصنوعی بر طبق اطلاعات بهدست آمده، به بیمهگران این امکان را میدهدکه قیمتگذاری دقیق و کم ریسکی را برای بیمهنامه های خود در نظر بگیرند، مقررات و قوانین، محدودیتهای خاصی را برای قیمتگذاری اعمال میکند.
مشکل بالا به این دلیل است که مقررات بیمه عمدتا از شهری به شهر دیگر و از کشوری به کشور دیگر تفاوت دارند و در نتیجه چندین رویکرد متفاوت نظارتی وجود دارد که بیمهگران مجبورند آن را رعایت کنند.
به عنوان مثال، در حالی که برخی از کشورها به صراحت اجازه میدهند تا دادههای ژنتیکی در علم پزشکی و زندگی روزمره وارد شده و تغییراتی را در نحوه درمان، پیشگیری و تشخیص بدهد ، دیگر کشورها به طور واضح آن را رد میکنند.
از دیگر محدودیتهایی که وجود نظارتهای قانونی ایجاد میکند، مقاومت در برابر پذیرش اصطلاحی بهنام “اطمینان به تشخیص و تغییر قطعی” است. به عنوان مثال، زمانی که هوش مصنوعی به صورت پیچیده و دقیق اقدام به قیمتگذاری مینماید، انسانها قادر به توضیح و درک چگونگی آن نخواهند بود، همین موضوع در برخی موارد باعث عدم اطمینان از حصول نتیجه درست است.
از سوی دیگر جمعآوری اطلاعات کارکنان و رسیدگی به نحوه محاسبه پرداخت حقوق یا خسارت با وجود شرایط و اتفاقات غیرمنتظره تاحدی سخت و غیر ممکن میشود.
برای مثال، چه کارکنانی با چه تعداد، در راهاندازی یک آژانس و یا شرکت بیمه مجاز به همکاری هستند؟ هنگامیکه مصرف کنندگان محصولات بیمه را بدون تعامل با یک انسان خریداری می کنند، کارگزاری مجاز در معامله کیست؟ هنگامی که بیمهمرکزی برای ارزیابیخسارت از یک ماشین و سیستم نرمافزاری استفاده میکند، شرکتها چگونه مشتری را قانع کرده و اثبات میکنند که این روش “منطقی” در چهارچوب قوانین عادلانه است؟
منبع :darronsun
ثبت ديدگاه